یادداشت نهم

الان پشت میزم نشستم و همینطور گوله گوله دارم اشک می ریزم از اون حالت هاست که اگه سر کار نبودم و توی حموم بودم های های گریه می کردم ولی اینجا نمیشه .

صبح جلسه بودم اومدم دیدم خواهر شوهر کرچیکه دوبار زنگ زده نمی تونم جوابش رو بدم نه اینکه قهر باشم نه می دونم چی می خواد بگه و من قادر نیستم بهش نه بگم ولی بله گفتن هم برای خودم شرایط رو خیلی دشوار میکنه .زنگ زدم به آقای همسر می گم اینجوری شده میگه خوب یعنی چیکار داره بهش میگم حتما به خاطر این مورد زنگ زده میگه خوب نظرت چیه میگم میدونی که شرایطش رو در حال حاضر ندارم میگه پس ولش کن جواب نده . ولی خودم حالم خیلی بده خیلی ......

خیلی سخته که دوسال تو محل کارت تحت فشار باشی و سال بعدش امسال هم که شرایط کاری خوب شده باشه از جای دیگه تحت فشار باشی . یک کم تحمل همه چی برام سخت شده . دیگه نمی تونم تایپ کنم .ببخشید

نظرات 2 + ارسال نظر
آیدا سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 10:44 http://1002shab.blogfa.com/

الان چطوری؟

خوبم مرسی خیلی بهترم

سهیلا یکشنبه 22 دی 1392 ساعت 09:34 http://nanehadi.blogsky.com

درست میشه عزیزکم . اندکی صبر

امیدوارم فعلا که فقط فشاره

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.